علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 19 روز سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

هنوز=الان

علی عزیزم وقتی می خواد بگه الان برام اینو بگیر یا الان این کار رو بکنیم بجای الان می گه هنوز. علی: هنوز برام بستنی بخر هنوز  من:    مدتیه علی گیر داده برام 206 بخرین. من: 206 اسباب بازی؟ علی: نه بزرگ باشه. من: کجا بزاریمش؟ علی: تو حیاط من: خوب نمی تونیم ببریمش بیرون که. اینجا خاک می خوره. علی: اشدال نداره. بخرین. من: باشه بذار یکم پول تو دستم بیاد می خرم.   نتیجه گیری: دیروز عمو مجتبی اومد دنبالمون. علی از اونجایی که جلو بغل خاله نشسته بود، خوشحال بود. وقتی رسیدیم به سوپری که توپای بزرگ داشت و هر وقت از جلوش رد می شدیم جیغ و داد می کرد که برام از این توپا بخر ایندفعه برای خاله اش می گفت مامان...
3 ارديبهشت 1393

بدرقه

دیشب عمو ارشد دعوت کرده بودن خونه آقا اینا به صرف کباب. عمه زیره ساعت 10 بلیط رزرو داشتن و بعد از شام باید فوری می رفتن ترمینال. بابایی تازه از سر کلاس برگشته بود و شامش رو خورد و بردیمشون ترمینال. آنا هم باهامون بود. دایی و پری و بقیه خیلی ناراحت بودن و هرکی یواشکی گریه می کرد. علی ذوق زده پشت فرمون منتظر بابایی بود تا بیاد و باهم ماشین رو روشن کنن. دید آنا که جلو نشسته داره گریه می کنه. هم به فرمون ور می رفت و هم با حالت بغض به من می گفت آنا داره گریه می کنه و لباش رو ورمی چید. عمه ریزه که خیلی کنترل می کرد خودش رو گریه نکنه چشاش قرمز شده بود.  خلاصه راه افتادیم. اول یه سر رفتیم خونه ما تا کیف سنتی گلیمی رو هدیه بدم به عمه. بعد هم ر...
3 ارديبهشت 1393

سفری دراز در پیش است....

عمو ابر و خانومش سفر حج هستن و ان شالله آخر هفته بر می گردن. کار شوهر عمه ریزه بالاخره جور شده برای ایتالیا. فعلا شش ماهه می رن به امید خدا. پنجشنه همه دست به دست هم دادن و خونه شون رو بار کردن و باهم رفتیم خونه پدر شوهرش. خونه اونا علی همش می گفت عمه می خوایین برین خونه جدید؟ خیلی اینجا بمونین بعد برین خونه جدید! انگاری بچم خودش می دونست چه خبره. شش ماهی وسایلشون اونجا می مونه بعد برگشت می رن بوشهر. دیگه شیراز بای بای فعلا. دلتنگی اطرافیان در آشکار و پنهان از همین حالا خودش رو نشون می ده. ما جمعه برگشتیم اما خودشون امروز برگشتن. فردا شب هم می رن تهران و بعد .... من و بابایی خوشحالیم. خدا پشت و پناهشون باشه. آنا و پدرشوهر عمه بیشتر نار...
1 ارديبهشت 1393
1